• خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • اسکرول بار

    ابزار هدایت به بالای صفحه

بانوی کوچک صحرای کربلا... ادرکنی!

03 آذر 1393 توسط سرشار

گیر دامن یک بانوی کتک زده را
ببار بوسه چاکِ لبِ تَرَک زده را

به این زمانه که بادش چو بید بود و نبود..
امیدوار کن این طفل قاصدک زده را..

به قیل و قالیِ ماقال های بی من قال..
قضا مکن..! دو سه رکعت.. اگرچه شک زده را ..

بیا بغل کن و دریاب و بوسه ای بفرست..
دلی همیشه شکسته.. دلی که لک زده را..

ز نی تو سر به فلک میکشی و من فریاد…
کنم فدای سرت.. تاول فلک زده را..

بدان بدون تو هفتاد خوان گذر کردم..
به سنگ میکشی این بانوی محک زده را..!؟

به دست.. زجرِ تو در گوش من کند تعریف…
تمام خاطره های زنِ فدک زده را..

مرا ز مادرت این ارث سرخ موروثی ست..
بخوان..! ترانة میراثِ ماترک زده را..

شاعر: علی اکبر لطیفیان

 نظر دهید »

ایثار ماریه این زمان

03 آذر 1393 توسط سرشار

به چهره اش که نگاه میکردم گویا درخت تنومند صبر و ایمان آمیخته با رنج و دردی مقدس را می دیدم.

در برابرعظمتش احساس کوچکی می کردم .

چهره ای جدی و در عین حال مهربان .گفت:من از 15 بچه ای که خدا بهم داد این یک پسر برام موند که او هم راه شهادت را انتخاب کرد و این راه را وظیفه خودش می دونست .

این مادر شهید* که نود و چند بهار را دیده در مورد پسرش چنین گفت :

سال آخر دبیرستان بود چند مرتبه رفت جبهه و زخمی شد.بار آخر که اومد زخمهای بدنشو از من پنهان کرد. آخه خیلی زخمی شده بود و از بیمارستان فرستاده بودنش برای استراحت.چند روز بعد هم رفت و دیگه اونو ندیدم تا این که خبر شهادتش رو شنیدیم…

من که همین یک پسرو بیشتر نداشتم باید براش یه کاری می کردم. بنیاد شهید حقوقی به من میداد …اما این پولو مال خودش می دونستم .کم کم خونه کوچکی با اون پول ساختم، پدرشم به رحمت خدا رفت . من برا کی داشتم خونه می ساختم ؟فقط برا پسرم!

این مادر سال قبل ماهارو دعوت کرد و با التماس و خواهش و جدیت از ما خواست کاری کنیم که این خانه برای اجرای برنامه های قرآنی به نام مهد قرآن شهرمون بشه.

فقط خواست که تا خودش زنده است تو این خونه زندگی کنه و بعدجایی باشه برای برنامه های قرآنی و عموم ازش استفاده کنن تا ثوابش برای فرزند شهیدش باشه و باز هم استدلال کرد:آخه این خونه مال خودشه!

اونروز صورتش را که بوسیدم به یاد یکی از زنان در جریان عاشورا افتادم،ماریه زنی که ثروت خودش رو برای نهضت عاشورا تقدیم کرد.

همان زن دلاوری که همسر و فرزندش در جنگ جمل در رکاب حضرت علی (علیه السلام) شهید شده بود.ماریه دختر منقذ معروف به عبدیه بصریه زنی بود که از هیچ بذل و بخششی برای به ثمر رسیدن نهضت امام حسین (علیه السلام) دریغ نورزید و گاهی هم با گریه های حماسی خود مردان را به یاری امام تشویق می کرد.

آری زنان ایثارگر در دوران پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی کم نبوده اند که این مادر شهید یکی از هزاران زن ایثارگر است که به مولای خود اقتدا کرده است . باشد که قلوب ما هم رنگ زیبای ایثارشان را به خود بگیرد.

* بانو رقیه نادعلی ، مادر شهید رضا رحیم زاده

 نظر دهید »

مادران عصر حاضر و......مادر وهب ابن عبدالله

03 آذر 1393 توسط سرشار

یکی از زنان فداکار کربلا مادر وهب پسر عبدالله است که در کربلا به فرزندش گفت:

ای پسرم برخیز ، فرزند رسول الله خدا را یاری کن.گفت به چشم مادر.وهب حمله کرد و جمعی از لشکر را کشت و نزد مادر و همسر خود برگشت و گفت :مادر راضی شدی؟

گفت فرزندم من وقتی از تو راضی می شوم که نبرد کرده و کشته شوی تا در قیامت فرزند رسول خدا شفیع تو باشد.او به میدان بازگشت و جنگید .دو دستش را قطع واسیرش کردند و سر از بدنش جدا کرده و سر را به طرف مادرش انداختند.

مادر سر را برداشت و بوسید و به طرف دشمن انداخت ! سپس تیرک خیمه را برداشت و به سوی دشمن دوید.امام او را برگردانده و فرمودند :

جهاد از زنان برداشته شده است-خدا تو را جزای خیر دهد-او به خیمه برگشت.*


آری ولایت مداری و اطاعت از امام راه و روش زنان مومن و شهید پرور بوده وهست.زنان و مادران ما در طول جنگ تحمیلی ولایت مداری خود را به اثبات رساندند و به همه جهان اثبات کردند در این راه از همه چیز خود می گذرند و باعث تحیر ابر قدرتها شدند.ای کاش زنان عصر ما ارزش های واقعی را بشناسند و به جای گوش سپردن به ندای دشمنان فقط به امر ولیشان گوش داده و باعث شادی دشمنان دین نشوند…

 

* منبع: زنان در نهضت عاشورا،ملیحه خادری

 نظر دهید »

دختران زمان ما و ام البنین (س)

03 آذر 1393 توسط سرشار

حضرت ام البنین (س) وقتی خبر شهادت پسرانش را از بشیر شنید فرمود:

ای بشیر،از امام حسین (علیه السلام) به من خبر بده، همه فرزندانم وهمه آن چه در زیر آسمان است به فدای امام حسین (علیه السلام) شوند!

و وقتی بشیر خبر شهادت ایشان را اعلام کرد،ام البنین (س) در حالی که بسیار منقلب شده بود گفت:

ای بشیر با این خبر بند های دلم را پاره پاره کردی…..

بودند مادرانی که درطول پیروزی انقلاب اسلامی فرزندانشان شهید می شدند و مانند ام البنین (س) رفتار می کردند و برای همه زنان تاریخ نمونه و سرمشق شدند ، اما حالا برخی زنان و دختران برای چه کسی و چگونه عزاداری می کنند؟

با چه نیت و انگیزه ای؟!صحنه های دلخراش جیغ زدن و کارهای مسخره ای که در سوگ یک خواننده ی پاپ (که البته خدا رحمتش کند) انجام دادند و متلک هایی که به عنوان تسلیت مرگ او نثار دختران گردید….چرا انسانیت مان فلج شده؟! به کدام سو می رویم؟این حرکات هشدار است برای جامعه ما،علت بزرگ شدن آدمها در جامعه به خاطر باقی گذاشتن آثار و فواید بزرگ در جامعه است، اما ترانه و آهنگ که اثر و فایده بزرگ برای جامعه نیست!

چرا ارزشها دگرگون شده اند؟بیایید با خود بیندیشیم…زنان و دختران ما الگویی مثل ام البنین (س) دارند….چرا این گونه شده اند…؟

 5 نظر

روضه...رضوان

02 آذر 1393 توسط سرشار

* برگرفته از صحبتهای دوست خوبم فروغ، مادر فرهنگساز حسینی!

محرم و اندوهش دقیقا از همان ظهر عاشورا شروع می شود…

درست است که پیش از آن، آب را بسته اند و تشنگی و تنهایی بیداد می کند اما تا ظهر عاشورا هنوز کسی در کربلا شهید نشده است

اما ظهر عاشورا شروع مصیبت هاست و بعد هم شروع اسارت ها…

یکی از دوستانم می گفت اینها که بعد از گذشت چندین قرن، اینقدر از محرم و مصیبتهایش می گویند خسته نمی شوند؟

امام حسین یکبار شهید شد و خانواده اش هم یکبار به اسارت رفت و تمام! این همه رجز خوانی حال آدم را خراب می کند!!

بهش گفتم قصه امام حسین، قصه معرفت است قصه اخلاق است گفتم همین داعشی ها را می بینی، و جنایتهایی که پایانی ندارد، اینها فرزندان همین ابن زیاد و شمر و ابن ملجم اند…همین شمری که شانزده بار پای پیاده به حج رفت اما اخلاق و معرفت نداشت.

این قصه را نباید فراموش کرد، برایش بایدحرف زد، گاهی هم باید رجز خواند …تا شاید بشود کشتی نجات بعضی از غرق شده ها …

این قصه را باید نسل به نسل به گوش فرزندانمان برسانیم! تا شاید کمی تنها کمی در راه حسین قدمی برداشته باشیم …

ان شاالله…

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7

جستجو

آرشیو مطالب

  • دی 1393 (2)
  • آذر 1393 (15)
  • آبان 1393 (10)
  • مهر 1393 (4)
  • بیشتر...

«هوالمحبوب»

_____________
همسنگر؛
وبلاگی است از جنس خاک
به وسعت آسمان
جهت نشر حرفهایی به لطافت باران
.
.
.
دوست داشته هایم را می سپارم اینجا ...

به سنگر مجازی من خوش آمدید
ـــــــــــــ
در تمامی مطالب سعی کرده ام از تحلیل ها و دست نوشته های شخصی ام استفاده کنم.
ـــــــــــــ
استفاده از مطالب با درج منبع مجازست. متشکرم
ـــــــــــــ

موضوعات

  • همه
  • خودنوشت ها
  • خاطره نوشت ها
  • بدون موضوع
  • حماسه عاشورا
    • نقش زنان در فرهنگ سازی حادثه عاشورا
      • در دهه شصت هجری قمری
      • در طول تاریخ
      • در عصر حاضر
روزشمار محرم عاشورا

آمار بازدیدکنندگان

  • امروز: 0
  • دیروز: 89
  • 7 روز قبل: 450
  • 1 ماه قبل: 558
  • کل بازدیدها: 10718

تصویر ثابت

دانشنامه عاشورا
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس